نویسنده: محمد بهمن آبادی
نحوه تحقق آزادی و چگونگی برخورد با منتقدین همواره دو مسأله پیش روی دولتها و مکتبهای مختلف جهان بوده است و در این میان دولتهای کشورمان نیز از حل این دو مسأله گریزی نداشته اند. اگرچه نسل سوم انقلاب دوران سازندگی را از لحاظ زمانی شاید کمتر درک کرده است اما بازخورد نسلهای پیشین انقلاب از فضای تقریبا بسته ی آن دوران حکایت دارد. بنابراین اگر فضا بسته بود خود به خود نوبت به مسأله دوم نیز نمی رسد چراکه اصلا مسأله آزادی خصوصا آزادی بیان از ریشه دچار مشکل است. عدم حضور رئیس جمهور وقت در مصاحبه های تلویزیونی و در برابر منتقدین و پاسخ گویی به آنها نمونه هایی از آن است. اگرچه بار سنگین سازندگی کشور بعد از 8 سال جنگ تحمیلی در ایجاد چنین فضایی بی تأثیر نبوده است. اما بررسی دقیق تر مسأله ما را به نحوه ی عملکرد جناح راست سنتی که گروهی از آنان راست سنتی محافظه کار نیز نامیده می شوند می رساند. این جناح در مسائلی مثل فرهنگ به دلیل اینکه عامل اصلی ضعف آن را در بسیاری از مسائل، ضعف های اقتصادی می داند با جملاتی تمجیدی از مردم، صورت مسأله را پاک می کند.البته این مسأله در دولت قبل هم که از این جناح محسوب نمی شد مشاهده می شد. مثلا وقتی از رییس دولت راجع به بدحجابی سؤال می شد عباراتی نظیر: ما گفتیم حجاب بد است، ما که هرجا نشستیم گفتیم حجاب خوب است، مردم ما جزء با فرهنگ ترین مردمان جهان هستند و عباراتی از این قبیل پاسخ را منحرف می کرد. بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات و پس از آن دولت نهم و دهم و با اوج گیری انتقادهایی که از راست سنتی محافظه کار در این سال ها شد این گروه سیاست جدیدی اتخاذ کرد که برای درک آن باید کمی دقیق تر شویم.
جدایی برخی از اعضای شاخص این جناح همچون هاشمی رفسنجانی در سال 84 و اعلام فراجناحی بودن از سوی او در سالهای اخیر و جدایی دکتر روحانی در مدتی بعد زمینه ای شد تا برخی دیگر از جناح راست سنتی محافظه کار، یاران قدیم هاشمی از جمله کارگزاران سازندگی و.. که با او همفکر بودند زیر پرچم جدیدی که شعار اصلی آن اعتدال بود جمع شوند. این گروه جدید تقریبا بعد از فاصله گرفتن دوطرفه از اغلب اصولگرایان و جناح راست سنتی با اصلاح طلبان معتدل رابطه خوبی برقرار کردند. برخی از اصلاح طلبان خصوصا افرادی از آنها که در غرب تحصیل کرده بودند تعریف از آزادی را با اشتراکات زیادی با آزادی غربی تبیین می کردند که بر روی تفکرات این شق جدا شده از راست سنتی اثرات زیادی گذاشتند. آزادی در تفکرات این جناح نوپا معجونی شد از تفکرات راست سنتی با تمایلات بعضا محافظه کارانه،اصلاح طلبان معتدل،کارگزاران، غرب گرایان غیر سرسپرده(دلسوزان انقلاب با نگاه غربی)و... .ریشه های این تفکر را در رفتارهای دولت جدید می توان دید. بعد از اولین حرکت انتقاد برانگیز دولت یعنی مسائل سفر رییس جمهور به نیویورک ، اولین میدانی ایجاد شده بود تا روحانی صدق بودن ادعاهای خود را ثابت کند. اما حواشی انتقادات دانشجویان و طلبه های منتقد در فرودگاه بهانه ای شد تا کل حرکت انتقادی تحت شعاع قرار گرفته و این دانشجویان و طلبه ها از سوی دولت به عنوان افراطی و... به مردم معرفی شوند. حتی بعضی از سایتها پا را فراتر گذاشته و این افراد را همچون گروهک فرقان خواندند! درفاصله زمانی بین سفر رییس جمهور به نیویورک و توافق ژنو، دکتر روحانی همواره خود را دوستدار منتقدین معرفی می کرد و بارها گفته بود: « ما نباید از انتقاد بترسیم و...» اما همواره بدون اینکه منظور خود را به طور واضح بگوید بر منزوی کردن افراطی ها تأکید داشت. از سوی دیگر نحوه ی برگزاری سخنرانی های رییس جمهور در دانشگاه ها نیز جالب توجه بود. سخنرانی ایشان در دانشگاه تهران در حالی برگزار شد که بخش قابل توجه سالن را کارمندان و اساتیدی که از قبل کارت داشتند تشکیل می دادند و سایر تشکلها نیز بر حسب مقدار انتقادشان از دولت دارای کارت ورود بسیار محدود بودند و خب وضعیت دانشجویانی که در تشکلی نیستند نیز معلوم نیست.
تناقض های گفتار و رفتار ریاست جمهور بالاخره در سخنرانی اخیر ایشان در دانشگاه شهید بهشتی نمایان شد و ایشان که از منتقدان به ستوه آمده بود در اظهاراتی غیر اخلاقی آنان را کم سواد و وابسته به جناحی خاص دانست.
می توان ادعا کرد که بعد از پایکوبی رسانه های مختلف اعم از صدا وسیما، روزنامه ها و... بعد از توافق ژنو، انتقادها از سوی برخی تحلیلگران،دانشجویان، اساتید دانشگاه، علما و... شدت گرفته و دولت خود را تحت فشار دیده است. گذشته از این که وزیر خارجه و سایر افراد دولت کمتر به متن توافق استناد کرده و همواره از شکسته شدن فضای تحریم ها سخن گفته اند و این گروه از منتقدین را افراطی خوانده اند. اگرچه دولت امریکا همواره از این انتقادها استفاده کرده و نقش پلیس بد را به آنان داده و خود چهره ی پلیس خوب را گرفته تا هنگام مذاکرات بگوید: «ظریف جان میخواهیم این کار را بکنیم اما کنگره نمیگذارد!» ولی دولت ما همواره سعی در تخریب منتقدین داشته است. اما از آنجا که گفتیم نگرش این جناح(اعتدالی ها) باید با قبلشان که محافظه کاری بوده فرق کندلذا روش برچسب زدن به منتقدین و منزوی کردن آنها را پیش گرفته و آنان را اصطلاحا با پنبه سر می برند ولی در عوض سعی دارند صدای حامیان خود را بلندتر جلوه داده و لابه لای صد تملق ده انتقاد نرم هم بگنجانند تا فضا را بسیار آزاد جلوه دهند و منتقدین را اقلیت بخوانند تا هم حفظ امنیت(بخوانید محافظه کاری) کرده باشند و هم به زعم خودشان آزادی داده باشند. عادت این جناح سابقا بر این بوده که تا انتقادات اساسی تر مطرح می شده آنها را به نحوی به تضعیف نظام گره بزنند و بر وحدت تأکید داشته باشند!
اما راه حل این مسائل این است که تمام جناح ها مبانی خود را بر اساس مبانی اسلامی، مکتب امام(ره) در مسائلی از قبیل آزادی و... تعریف کنند نه بر اساس عرف سیاسی و منافع حزبی و گروهی. در آخر بازخوانی این نظر امام برای مسئولین دولت خالی از لطف نیست: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و از او انتقاد نماید و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر این صورت، اگر به خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است». حال حتی اگر عدالتی برای ولی فقیه جامع الشرایط متصور باشد که احتمال اشتباه را کم می کند اما باز هم این امر مانع نمی شود که امام امت حق شرعی کسی را حق نداند.